آرزوی مامان و بابا
دوردونه نمی دونی من و بابا چقد دوست داریم روی ماهت و بینیم ولی بخاطر شرایطی که داریم فعلأ باید دوریت و با اینکه واسمون خیلی خیلی سخته تحمل کنیم آخه مامان بابا یه خونه خریدن که وقتی گلمون اومد ، توی خونه خودش باشه و احساس راحتی و آرامش کنه .دخترم (راستی یادت رفت بهت بگم من و بابا جون از زمانی که ما شدیم یعنی عشقمونیم شروع شد به هم قول دادیم که نی نی مون باید یه دختر خوشکل و تپلی باشه که مطمئنم خدا جون اینو از ما دریغ نمیکنه) دیروز من و بابا رفتیم پیش خاله زهرا و عمو سجاد چند ماهی بود همدیگه رو ندیده بودیم از تبریز اومده بودن بجز ما یکی دیگه هم بود اگه گفت کی به جمع ما اضافه شده بود ؟ استر جون ، اون هم تو دل مامانش...
نویسنده :
مامان دنیا
9:36